-
سه شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۹
-
12:6
پایان نامه
موضوع : طراحی هتل در شهر سی سخت
پایان نامه کارشناسی معماری
سایت موجود در شهرستان سی سخت از توابع استان کهگیلویه و بویر احمد می باشد.
ویژگی های منطقه ای
تاریخچه
پیشینه تاریخی استان کهگیلویه و بویر احمد
بیشتر ساکنان کنونی استان کهگیلویه و بویراحمد از تبار ایل جاکی هستند که مستوفی در تاریخ گزیده از آنها نام میبرد. ایل جاکی از تبار آریایی بوده و با خود گویشی فارسیتبار از شاخه لری را به این منطقه آورده است.
مداله مستوفی در تاریخ گزیده از ایل جاکی نام میبرد. مستوفی اشاره به مهاجرت طوایف کرد از مناطق جبل السماق (كردستان سوریه کنونی) به مناطق لر بزرگ و لر کوچک می کند. حمداله مستوفی در سال (730 ه.ق/1330م)، از ایل جاکی و لیراوی و ممسنی و بختیاری نام میبرد كه همراه با 24 طایفه دیگر كرد از كردستان سوریه، به مناطق کوه گیلویه و بختیاری و لرستان کنونی كوچ كردند. این رویداد در اوایل سده ششم هجری رخ داد.
در سنه ی خمسایه (500ق.) قریب صد خانه کرد، از جبل السماق شام (كردستان سوریه کنونی)، به سبب وحشتی که ایشان را با مهتر قوم خود افتاده بود، به لرستان آمدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود ... او را پسری علی نام بود. چون علی درگذشت، از او پسری محمد نام بماند. چون او نیز نماند، پسری ابوطاهر فضلوی کنیت داشت. جوانی شجاع بود ... ابوطاهر به صلح و جنگ به وعد و وعید و فریب و شکیب توانست ملک لرستان در ضبط آورد و چون تمکین و استقرار یافت ، هوس استقلال کرد و خود را اتابک خواند و عصیان نمود و کار آن ملک بر او قرار گرفت، در سنه ی خمسین و خمس مایه. بعد از مدتی درگذشت و پنج پسر یادگار گذاشت: هزاراسپ و بهمن و عمادالدین پهلوان و نصرة الدین ایلواکوش و قزل. به حکم وصیت و اتفاق برادران.
اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود ، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید . در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام (كردستان سوریه کنونی) بدو پیوستند:
آسترکی، مماکویه، بختیاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست.
کهگیلویه در زمان حمله عرب جزء قلمرو پارس بوده و یکی از مناطقی بوده که زمیگان نامیده میشدند. ریاست مردم کهگیلویه در اواخر سده دوم و آغاز سده سوم هجری به عهده فردی به نام روزبه بودهاست. پس از او فرزندش مهرگان و پس از مهرگان برادرش سلمه فرمانروای مردم کهگیلویه شدند. در آن زمان شخصی به نام گیلویه از جایی به نام خمایگاه پائین نزد سلمه آمد و در دستگاه او پایگاه و جایگاهی پیدا کرد و پس از مرگ سلمه توانست زمام امور را بدست بگیرد و آن چنان بزرگی و ارج یافت که منطقه را به نام او کوه گیلویه (کُهگیلویه) خواندند. خاندان گیلویه دست کم تا سال ۳۴۶ هجری بر نواحی کهگیلویه فرمانروایی کردند.
در قدیم چهار ایل بویراحمد، نویی، دشمنزیاری و چرام را اصطلاحاً «چهاربنیچه» مینامیدند. از دیگر ایلات مهم و قدرتمند استان ایل باوی بوده که محدوده شهرستان گچساران محل سکونت آنان بودهاست. این منطقه در سده شش هجری بخشی از قلمرو اتابکان لر بزرگ به شمار میآمد. فرمانروایان گوناگون این خاندان، ازجمله ابوطاهر (فرمانروایی ۵۰۰ تا ۶۰۰ هجری)، هزاراسپ، تیکله، کلجه، پشنگ، هوشنگ، افراسیاب و کامیار بر این مناطق حکم راندند. واپسین اتابک، غیاثالدین بن کاووس بن پشنگ بود که سلطان ابراهیم تیموری فرزند شاهرخ از پادشاهان تیموری، احتمالاً در سال ۸۲۷ او را برکنار کرد.
فرماندهان در این ایلات در طول تاریخ با لقب کی معروف بودهاند برای نمونه کی ماهین، کیهادی و کیعبدوالخلیل.
منطقه ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است . هر چند در گذشته ای نه چندان دور ،جزء یکی از بلوکهای مملکت فارس بوده که خود شامل دو قسمت می شد : قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت کوه می نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می شد.
در عهد باستان محدوده کهگیلویه ، که انشان یا انزان نامیده می شد که شامل کهگیلویه و ممسنی بوده است . پژوهشگران بر این باورند که مردمان انزان خود بخشی از مردمان پارس بوده و با هخامنشیان هم نژاد بوده اند.
اين استان در دوره ساساني با عنوان به آمد كواز، ارگان وقسمت كوهستاني آن به نام زم زميگان معروف بود. با ورود اسلام اين منطقه ابتدا ارجان، زم گيلويه وكهگيلويه واز دوره تيموري با از بين رفتن اتابكان لر بزرگ، سراسر منطقه به كهگيلويه معروف شد. از سال 1342 خورشيدي كه به فرمانداري كل تبديل شده به دلايل سياسي، كهگيلويه وبويراحمد ناميده شد.
تاریخ استان کهگیلویه و بویر احمد
استان كهگيلويه وبويراحمد به عنوان بخشي از سرزمين ايران ، تاريخ پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته تا به شكل امروزي خود رسيده است. به تبع به آثار مكتوب تاريخي مي توان باور داشت كه در هنگام شكل گيري سلسله هاي پادشاهي قبل و بعد از اسلام ، لرها به عنوان گروهي از پارسيان قديم در به قدرت رسيدن آنان نقش عمده اي داشته اند .
اسناد و كتب تاريخي روشنگر اين است كه درگير رو دار حوادث تاريخي در سرزمين پهناور ايران ، از دورة هخامنشي تا اوايل دوره اسلامي ، قلمرو سرزميني لرهاي كهگيلويه وبويراحمد ، البته با گستره بيشتري به نام ارجان معروف بود و خود جزئي از ايالت بزرگ پارس محسوب مي شد . در زمان ساسانيان ناحيه ارجان شامل دو بخش به نام «زميگان » و « قباد خره » بود .
گفتني است بعضي از شهرهاي استان كهگيلويه وبويراحمد يعني دهدشت ، دوگنبدان و سي سخت داراي قدمت تاريخي زيادي هستند .
شهر ياسوج كه هم اكنون به عنوان مركز استان محسوب مي شود به صورت فعلي و با موقعيت مكاني كنوني در سال 1342 هجري شمسي بنا گرديد . بناي شهر ياسوج در ناحيه سررود با اجازه حكومت گذاشته شد . ليكن قبل از بنياد شهر ياسوج ، شهر تل خسرو محل تجمع شهري ناحيه سردسيري سررود محسوب مي شد .
شهر تل خسرو با فاصله بسيار نزديك موقعيت فعلي شهر ياسوج و در جنوب آن قرار داشت كه در عين حال خود همراه با بخش تاريخي « بازرنگ » و مشابه شهرهاي دهدشت ، سي سخت و دوگنبدان داراي قدمت تاريخي زيادي مي باشد .
مردم اين منطقه در طي ادوار تاريخي به عنوان نژاد لر از نژاد گسترده آريايي معروفيت داشته و در آثار تاريخي مورد توجه قرار گرفته و نشان داده شده كه سرنوشت سياسي و اجتماعي آنان چگونه بوده است . ولي به هر حال صرف نظر از بيان نظريات متنوعي كه در خصوص جايگاه سياسي و موقعيت مكاني ، فرهنگي و ... لرها وجود دارد مي توان گفت كه عموم آثار مكتوب باز مانده از لرها به عنوان نژادي ناب و يكدست ايراني ياد كرده كه در رشته كوه زاگرس جنوبي اسكان داشته اند .
بخش وسيعي از اين استان كه به كهگيلويه و گچساران معروف مي باشند و شامل شهرهاي دهدشت ، دوگنبدان و زير مجموعه هاي جزء ديگر محسوب مي شدند به استان خوزستان منضم گرديدند . اما در زمان پهلوي دوم هر دو به عنوان فرمانداري كل كهگيلويه وبويراحمد و سپس استان كهگيلويه وبويراحمد به مركزيت شهر ياسوج به هم منضم گرديدند .
اما مردم اين منطقه از حيث قوميتي يا نژادي داراي هويت تاريخي و فرهنگي مشخص بوده اند . بوميان نخستين و مردم ابتداي اين استان كساني بودند صرف نظر از وجه افسانه اي در مورد آنان كه بنا به نقل آثار تاريخي به عنوان كاميان ، خوزيان ، ماروها و لولويي ها و سپس لرها ياد شده خللي به اساس ادعاي ما كه مردم ايراني اصيل و داراي نژاد خالص آريايي هستند وارد نمي كند. از لحاظ دين ، اين مردم به دين اسلام و مذهب تشيع ( صد در صد مردم مسلمان استان ، شيعه هستند ) اعتقاد دارند و همواره بر اين اعتقاد وفادار و استوار بوده اند . در عين حال در زمان باستان نيز آثار باقيمانده از آن دوران حكايت از دين داري آنان و پيروي از آيين زرتشت و نه بت برستي و نظاير آن دارد .
گفتني است كه همبستگي مردم استان به لحاظ طبيعت بيدار و روح لطيف و بي تكلف آنها به مذهب تشيع گرويده و جايگاه خود را مامن امامزاده ها و نوادگان امامان معصوم (ع) قرارداده و از گذشته تاكنون ضمن ابراز وفاداري به خاندان عصمت و طهارت و بقاع مقدسه و متبركه آنان را ملجاء عشق ، دعا و نيايش پروردگار نموده ا ند.
از لحاظ بافت عشيره اي و ايلي استان نيز قابل ذكر است كه همچون ساير مناطق كشور در گذشته هاي دور تا حداقل ظهور پديده شهر و شهر نشيني در زمان حكومت قاجار اين منطقه بلحاظ اوضاع اجتماعي و فرهنگي مردم ، به طور عمده داراي ساختاري ملوك الطوايفي با ايلها ، طوايف و گروهها و اقليت هاي قومي متعددي بوده كه در رأس هر ايل طايفه اي معمولاً بر حسب مورد ، رئيسي به نام خان ، كلانتر ، كدخدا و ... قرار داشته است . ليكن بتدريج بسته به رونق تمدن شهري ، استحاله فرهنگي ، استحاله فرهنگي بومي ، هجوم بيگانگان به مملكت و ... در بيشتر مناطق كشور ساختار عشيره اي به فراموشي سپرده شده يا اينكه بسيار كم رنگ تر از گذشته شده است.
با وجود اينكه بلحاظ محفوظ ماندن منطقه كهگيلويه و بويراحمد از نفوذ و گسترش عوامل بيروني چون هجوم بيگانگان ، دير شهرنشين شدن مردم منطقه و ... فرهنگ و تمدن اين استان كمتر دستخوش تغيير و دگرگوني شده است و جالب است كه هنوز هم با وجود رونق تمدن شهر و شهرنشيني در زمان پهلوي دوم و مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامي 57 در ايران ، به طور عمده تمدن و فرهنگ مردم اين استان دست نخورده است و فرهنگ بومي و اقليمي مردم كه در عين حال متأثر از فرهنگ ايراني و شيعي است به قوت خود پايدار باقي مانده است .
وجه تسمیه استان کهگیلویه و بویر احمد
























